اندر احوالات عشق خیلی گفته اند و شنیده ایم

کمی هم از آسمانی هایش گفته اند

حضرت ابراهیم خلیل را پیغمبر عشق گفته اند

در این که خدا بعضی بنده هاشو واقعا عاشقه شکی نیست

ولی چند تا از ماها حضرت باری تعالی را عاشقیم خدا میداند

...


ابراهیم خلیل‏ الله ، پیغمبر عشق است ، پیغمبر محبت است ولهذا لقبش هم‏ خلیل‏ الله است . یک شب ابراهیم در حالی که در صحرا دنبال گله گوسفندش‏ است صدایی می‏شنود : " سبوح قدوس ، ربنا و رب الملائک والروح " . این‏ صدا را که می‏شنود از خود بی‏خود می‏شود . یکدفعه می‏گوید که بود ؟ که بود که‏ نام محبوب من را برد ؟ یک بار دیگر تکرار کن ، ثلث این گوسفندانم را به تو می‏دهم . بار دیگر تکرار می‏کند . هیجانش بیشتر می‏شود ، می‏گوید بار دیگر تکرار کن ثلث دیگر گوسفندانم را هم به تو می‏دهم‏ و هیجانش بیشتر می‏شود . . .
ابراهیم علیه السلام در وقت مرگ باز با خدا مغازله و عشق‏بازی می‏کند .
در هنگام قبض روح می‏گوید : « " هل رایت خلیلا یمیت خلیله ؟ " » آیا دیده ‏ای خلیل و دوست روح دوست خود را قبض کند ؟ فرشته از ناحیه خدا به‏ او می‏گوید : " هل رایت خلیلا یکره لقا خلیله " آیا دیده‏ ای دوستی‏ لقای دوست خود را مکروه بشمارد ؟! در همان حال هم در حال مغازله است ، در همان حالی که دارد می‏رود ، بازدارد حرف می‏زند و عشق‏ بازی می‏کند . به‏ قول حافظ :

دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت

 

رخت بر بندم و تا ملک سلیمان بروم

به هواداری او ذره صفت رقص کنان

 

 

تا لب چشمه خورشید درخشان بروم
منقولات:  آشنایی با قرآن جلد 7 صفحه 80