«ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکمْ مِنْ بَعْدِ ذلِک فَهِی کالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا یتَفَجَّرُ مِنْهُ الاْءَنْهَارُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یشَّقَّقُ فَیخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ»


پس بعد از آن سخت دل گشتید، پس دلهایتان چون سنگ یا سخت تر از آن شد. سنگهایی که نهرهایی از آن بجوشد. و برخی دیگر سنگهایی که بشکافد که بشکافد و آب از آن بیرون آید.


دلی که سخت شود دیگر خریدار ندارد ، دیگر امام زمان نمیشناسد ، حتی گریه های امام زمان هم کاری برایش پیش نمیبرد ، میشود «أَوْ أَشَدُّ» ،میشود تکه سنگی رها در دنیا و ما فیها ...

شاید مناجات های علی (علیه السلام) سنگ سراچه ی دلمان به آب دیده بشوید (منقول از سعدی علیه الرحمه) ...


بسم الله الرحمن الرحیم 

لَکَ الحَمدُ یا ذَالجودِ و المَجدِ و العُلی تَبارَکتَ تُعطی مَن تَشاءُ و تَمنَعُ 

ستایش مخصوص توست ای خدای بخشش و بزرگی ،بزرگواری ترا سزد که به هر که خواهی عطا کنی یا منع کنی 

الهی و خلّاقی و حِرزی و مَوئلــی اِلیکَ لَدَی الاِعسارِو الیُسرِ اَفزَعُ 

ای خدای آفریننده من و نگهبان و پناه من ، در هر حال سختی و آسودگی بسوی تو مینالم 

الهی لَئِن جَلَّت و جَمَّت خَطیئَتــــی فَعَفوکَ عَن ذَنبی اَجَلُّ و اَوسَعُ 

ای خدا اگر چه گناه من بزرگ و بسیار است باز عفو وبخشش تو از گناه من بزرگتر و وسیع ترست 

الهی لَئن اَعطَیتُ نَفسی سُؤلَهــا فَها اَنا فی رَوضِ النَّدامـــهِ اَرتَعُ 

ای خدا اگر من خواهشهای نفسم را پیروی کرده ام اکنون در مرغزار پشیمانی چَرا می کنم 

الهی تَری حالی و فَقری و فاقَتـــی و اَنتَ مُناجاتی الخَفیَهَ تَسمَعُ 

ای خدا تو حال زار مرا می بینی و از فقر و پریشانیم آگاهی و تو مناجات و راز ونیاز پنهانم را می شنوی 

الهی فَلاتَقطَع رَجائی ولا تُزِغْ فُؤادی فَلی فی سَیبِ جودکَ مَطمَعٌ 

ای خدا امید مرا از درگاه کرمت قطع نکن و دلم را تاریک مگردان که چشم امیدم همه بر عطای بی انتهای توست 

الهی لَئِن خَیَّبتَنــی اَو طَرَدتَنــــــی فَمَن ذَالَّذی اَرجو ومَن ذا اُشَفِّعُ 

ای خدا اگر مرا نومید کنی یا از ردگاهت برا نی! دیگر به چه کسی امیدوار باشم و که را نزد تو شفیع آورم؟ 

الهی اَجِرنی مَن عذابــکَ اِنَّنــــی اَســیرٌ ذَلــــیلُ خائِفٌ لَکَ اَخْضَعُ 

ای خدا مرا از قهر و عذابت در پناه خود گیر که من بنده ی اسیر و ذلیل تو ام و خاضع و ترسان به درگاه تو 

الهی فَانِسنی بِتَلقینِ حُجَّتــــی اِذا کانَ لی فی القَبرمَثوًی ومَضجَعُ 

ای خدا به من حجتی بیاموز که مرا مایه انس و آرامی گردد در آن ساعت سخت که قبر ،منزل و خوابگاه من خواهد بود 

الهی لَئِن عَذَّبتَنی اَلفَ حِجَّــــهٍ فَحَبلُ رَجائی مِنکَ لا یَتَقَطَّعُ 

ای خدا اگر مرا هزار سال عذاب کنی باز رشته ی امیدم از رحمتت قطع نخواهد گشت 

الهی اَذِقنــــی طَعمَ عَفوکَ یَومَ لا بَنونَ و لا مالٌ هُنالِــــکَ یَنفَــعُ 

ای خدا شیرینی و لذت عفوت را روزی به من بچشان که مال و فرزندان را در آن روز سودی نخواهد بود! 

الهی لَئن لَم تَرعَنی کُنتُ ضائِعًا و اِن کُنتَ تَرعانی فَلَستُ اُضَیِّعُ 

ای خدا اگر به کرمت رعایت حال من نکنی کارم ضایع است و گر از لطف رعایتم کنی تباه نخواهم گشت 

الهی اِذا لَم تَعفُ عَن غَیر مُحسِنٍ فَمَن لِمُسیئٍ بِالهَوی یَتَمَتَّعُ 

ای خدا اگر غیر از نیکو کار را عفو نکنی و نبخشی پس آنان را که به هوای نفس آلوده اند که خواهد بخشید؟

الهی لَئن فَرَّطتُ فی طَلَب التُّقی فَها اَنا اِثــْرَالعَفوِ اَقفوا و اَتبَـعُ 

ای خدا اگر من در راه تقوی کوتاهی کردم اینک از پی عفو و بخشش بی حساب تو می آیم 

الهی لَئِن اَخطَاتُ جَهلاً فَظالَما رَجَوتُکَ حَتّی قیلَ ما هُوَ یَجزَعُ 

ای خدا اگر من از روی جهل و نادانی خطاها کرده ام امیدم به کرمت بسیار بوده تا آنجاکه گویند بی باک است 

الهی ذنوبی بَذَّتِ الطَودَ و اَعْتَلَتْ وصَفحُکَ عَن ذَنبی اَجَلُّ و اَرفَعُ 

ای خدا گناهان من از کوههای بلند افزون وبالاتر است و عفو وبخشش تو از گناه من بسی بزرگتر و بلندتر است 

الهی یُنَجّی ذِکرُ طَولِکَ لَوعَتــــی و ذِکرُ الخَطایا العَینَ مِنّی یُدَمِّعُ 

ای خدا یاد لطف و احسان تو سوز دل و پریشانیم را آرام میکند و یاد خطاها و گناهان دیده ام را گریان می سازد 

الهی اَقِلنی عَثْرَتی وامْحُ حَوْبَتی فَاِنّی مُقِـرٌ خائِـــــفُ مُتَضَـــــرِّعٌ 

ای خدا از خطایم در گذر و گناهم را محو کن زیرا من به گناه خود مقر و از آن ترسان و بدرگاه تو نالانم 

الهی اَنِلنی مِنـــــکَ رَوحاً و راحَه  فَلَستُ سِوی اَبوابَ فَضلَکَ اَقْرَعُ 

ای خدا به من نشاط و آرامش خاطر عطا کن که من جز درهای فضل و کرمت را نمی کوبم 

الهی لَئِن اَقْصَیتَنی اَو اَهَنتَنـی فَما حیلَتی یا رَبِّ اَم کَیفَ اَصنَعُ 

ای خدا اگر تو مرا از درگاه کرمت برانی یاخوار گردانی پس چه چاره اندیشی و چه کار توانم کرد؟ 

الهی حَلیفُ الحُبِّ فی اللَّیلِ ساهِرٌ یُناجی و یَدعو و المُعَفَّلُ یَهجَعُ 

ای خدا آنکه مشتاق توست همه شب بیدار است و به مناجات و دعا مشغول و غافلان تا به صبح بیدارند 

الهی و هذا الخَلقُ ما بَینَ نائـــِمٍ و مُنْتَبِـــهٍ فـــی لَیلَهٍ یَتَضــــرَّعُ 

ای خدا این مخلوق ضعیف بین خواب و بیداریست و بسی به درگاهت ناله و تضرع می کنند 

و کُلُّهُـــم یَرجو نَوالــــــَکَ راجیاً لِرَحمَتکَ العُظمی وفی الخُلدِ یَطمَعُ 

و همه به احسانت چشم دارند و به رحمت بی پایانت امید دارند و به بهشت جاویدت طمع بسته اند 

الهی یُمَنّینـــی رَجائـــی سَلامَــهً و قُبـــحُ خَطیئاتی عَلَـــیَّ یُشَنِّـــعُ 

ای خدا امیدواریم به لطف تو مرا نوید سلامت می دهد ولی قبایح اعمال مرا به سرزنش و رسوایی می کشاند 

الهی فَاِن تَعفو فَعَفوَکَ مُنقَــــذی و اِلّــا فَبِالذَنـــبِ المُدَمِّرِ اُصـــرَعُ 

ای خدا اگر مرا ببخشی عفو تو نجات بخش من است و گرنه من به گناه مهلک هلاک خواهم شد 

الهی بِحَقِّ الهاشِمیِّ مُحَمَّـــدٍ وَ حُرمَهِ اَطهارِ هُــم لَـــکَ خُضَّــــعٌ 

ای خدا به حق پیامبر هاشمی نسب حضرت محمد(ص) و به حرمت بندگان پاکت که نزد تو خاضع وخاشعند 

الهی بِحَقِّ المُصطفی و ابنِ عَمِــهِ وَ حُرمَهِ اَبــــرارٍ هُـــمُ لَکَ اَخضَــــعُ 

ای خدا به حق حضرت مصطفی و پسر عمش علی(ع) و احترام نیکان متواضع 

وَ لا تَحْرِمَنّی یا الهـــی و سَیِّـــدی شَفاعَتُهُ الکُبــــری فَذاکَ المُشَفَّـــعُ 

ای خدای من و ای سید و مولای من مرا از شفاعت کبرای پیغمبرت محروم مگردان که شفاعت او پذیرفته است 

و صَــلِّ عَلَیهِم ما دَعــاکََ مُــوَحِّــدٌ وَ ناجاکَ اَخیـــارٌ بِبابِــکَ رُکَّـــعُ 

و درود فرست بر محمد و آلش مادامی که نیکان و موحدان، دعا و مناجات کنند و بدرگاهت راکع باشند